شام فراق

شام فراق

ایدوست بیا  واله و دیوانه ام امشب

 ازخویش وکسانم همه بیگانه ام امشب

 

درسینه من آتش هجران شعله وراست

 برشمع خیالت سوخته پروانه ام امشب

 

شام فراق مجمرسینه من دیدنی است

 باز آی و ببین شعله جانانه ام امشب

 

چه شود که در ظلمت یلدای خیالم

 ماه بتابد از روزن کاشانه ام امشب

 

بی توچه کارآیدم ایدوست باغ جنانی

 افتاده درین گوشه  ویرانه ام امشب

 

بی ماه رخت تاروسکوت است سماوات

 برخیز و بیا گوهر در دانه ام امشب

 

نیم نگاهت  بنما توشه راه  حبیب

  ورنه سر آید به یقین افسانه ام امشب

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد