پدر


پدرگوهر زکان خلقت است
پدربرتر ز مال ومکنت است

به گرد جهان گردی شب و روز
نیابی چو او غمخوار دلسوز

در دلش هزاران  راز مگو
بغض پنهانش پیچد درگلو

خواند ازسیمای فرزند خویش
تمنای  دل  دلبند  خویش

خوشا حاجت وی را برآرد
که اشگش به خلوتگه نبارد

گر پدر ناتوان ، ای باتوان
توان توان، زان ناتوان دان

نه درمکنت ، توانش دردعاست
دعایش  مستجاب  پیش خداست

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد